قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...
قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...

خدا کمکم کنه...

امروز خیلی روز خوبی بود

کلن دوشنبه ها رو دوس دارم

بغیر از یه تک زنگ همش درسای اختصاصی دارم

فیزیک/فیزیک/حسابان/دینی/حسابان/حسابان/جبر

واسه همین هیچ وقت دوشنبه ها خسته نمیشم

ولی جدیدا خیلی خیلی پرخاشگر شدم

همین الآن سر هیچ و پوچ با مامانم و خواهرم دعوا کردم

زود عصبانی میشم اما بعدش پشیمون...جدیدا که با سایه ی خودم هم دعوام میشه

نمیدونم چیکار کنم

خدا کمکم کنه.....

پی نوشت:امروز عطرش رو مدام حس میکردم...از نزدیکم...خیلی خیلی نزدیک...انگار از لباس خودمه

آخه اون موقه ها وقتی از پیشش میومدم لباسم بوی عطرشو میداد...

سوء تفاهم نشه...نه اینکه از اوناش باشیمااااااااااااا...اصلن...ولی خب لباسم بوشو میگرف دیگه...

به هر حال که روز به روز داره فکرش کمتر میشه...

کاش اصن نباشه...

نظرات 4 + ارسال نظر
ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 19:28 http://mahisiyahekocholo.blogsky.com

فدای تو بشم من

قربون آجیم

ایران دخت سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 18:35 http://delneveshtehayedeleman.Blogsky.com

منم عاشقهدرسای تخصصی ام امروز ریاضی داشتیم خیلی خوب بود.....


ریاضی عشقه

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 00:00 http://mahisiyahekocholo.blogsky.com

خوبی خواهری

اوضاع چطوره؟؟؟

تا وقتی خواهری مث تو دارم که هیچی کم ندارم

عزیزمممم
زیاد به گذشته فکر نکن

دارم سعی میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد