قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...
قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...

عشق من...درس!!!!!!!!!!!!!!!!!

امرووووووووووووووووووووووز خیلی خوب بود

مث دیروز

مث تمام روزایی ک درس میخونم

حس میکنم درس بهم جهت میده

و...

حس میکنم داره فراموش میشه...

دیگه با یاد خاطراتش حالم بد نمیشه

دیگه بخاطرش گریه نمیکنم

درسته ک شبا خوابام آشفتس اما دیگه قبل خوابم بهش فک نمیکنم...

کاش منو ببخشه و بفهمه ک رفتنم به نفعه هر دومون بود...

اینا رو بیخیال

درسمو عشقه...

زنگای حسابانو جبر و فیزیکو شیمی رو عشقه...

روز به روز بیشتر درسمو دوس دارم

معتاد درس شدمو این معتاد بودنمو دوس دارم

اینکه حالم با درس خوب میشه

و الآن هم کلی کار دارم واسه انجام دادن

هورررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خوش شانسی

خــــــــــــــــــــــب

امروز چه روز خوبیه

شانسو حال میکنی؟!

رفتم مدرسه بعدا گفتن بلند شین برین خونتون!

جریان از اونجا شروع شده بود که سارا و دوستاش رفتن پیش خانم فراهانی که اعتراض کنن که چرا اولیا چارشنبه تطیل بودن و حالا شنبه رو هم تطیل کنین...خانم فراهانی هم گفته بود اگه شنبه نیاین غیبت موجهه!منم میدونستم ولی دلم واس معلم ریاضیم تنگیده بود رفتم ببینمش که رفته بود مکه!

رفتم دیدم نصف اولا و بیشتر سوما نیومدن

دومی ها هم که اصن نخودین

خلاصه تو کلاس بهاره گف تو میدونستی امروز غیبت موجهه؟!منم گفتم آره!که خیلی شیکو مجلسی بچه ها ریختن سرم!

بعدم گفتن بلند شین برین خونتون

ما هم الآن در جوار شما پای نتیم