گاهی دلم برای خودم تنگ میشود...
گاهی دلم برای باور های گذشته ام تنگ میشود...
گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم میگیرد...
گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود
تا تنگ شود...
تا خسته شود...
تا بشکند...
گاه دلتنگ میشوم
دلتنگتر از همه دلتنگی ها...
گوشه ای میشینم و حسرت ها رو میشمارم و باخت ها و صدای شکستن را
نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم...
کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم...
متــــــــاسفم…
نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست…
نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم….
متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را….
از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم….
تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم….
طناب را بر گردنش انداختند...
گفتند:آخرین حرفت چیست؟
گفت:دیدار دوست...
گفنتد:خفته است...تا صبح طناب میبافته
ادامه مطلب ...
مرا به یاد بیاور
فکر کن ، تمام ثانیه ها را بگرد
آنقدر که دستهایت عبور زمان را
لمس کنند . بگرد
به سلامتی من... که الان دلم واسه یه بیمعرفت تنگه... بغضموقورت میدم که جلوهمه گریه نکنم... منی که باهراهنگی فقط یادیه نفرمیفتم... منی که این شبای سردوبی رویا روهدفون توگوش وبابغض میخوابم... منی که شکستنم ولی نمیتونم نبخشمشون رفیق حال وروزم شدیدبارونیه...
کی میگه عشق یعنی ع=علاقه ش=شدید ق=قلبی؟؟
به نظرمن عشق یعنی ع=عمیقترین ش=شکست ق=قلبها
اگه احساست غیراینه بدون گودزیلایی...
پسره اونروز یه جوری بم میگه دخترا دنبالمن انگار پاستیل نوشابه ایه!
والا به قرآن!
هرکی خواس بیاد بش بگم دقیقا کیو میگم!
هیســـــــــــــــــــــــــــــ
آرامتر لایک کنید!
مبادا وجدان عشقم از آغوش دیگری بیدار شود...