قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...
قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...

خوش شانسی

خــــــــــــــــــــــب

امروز چه روز خوبیه

شانسو حال میکنی؟!

رفتم مدرسه بعدا گفتن بلند شین برین خونتون!

جریان از اونجا شروع شده بود که سارا و دوستاش رفتن پیش خانم فراهانی که اعتراض کنن که چرا اولیا چارشنبه تطیل بودن و حالا شنبه رو هم تطیل کنین...خانم فراهانی هم گفته بود اگه شنبه نیاین غیبت موجهه!منم میدونستم ولی دلم واس معلم ریاضیم تنگیده بود رفتم ببینمش که رفته بود مکه!

رفتم دیدم نصف اولا و بیشتر سوما نیومدن

دومی ها هم که اصن نخودین

خلاصه تو کلاس بهاره گف تو میدونستی امروز غیبت موجهه؟!منم گفتم آره!که خیلی شیکو مجلسی بچه ها ریختن سرم!

بعدم گفتن بلند شین برین خونتون

ما هم الآن در جوار شما پای نتیم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد