قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...
قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...

دل


گاهی دلم برای خودم تنگ میشود...

گاهی دلم برای باور های گذشته ام تنگ میشود...

گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم میگیرد...

گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود

تا تنگ شود...

تا خسته شود...

تا بشکند...

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 10 بهمن 1392 ساعت 01:23 http://sooskesiah.blogsky.com

سلام به عزیز دلم!!!!
اگه بدونی چقدر ذوق دارم فردا میام ببینمت!!!!
این مطلبتم شاهکار بود چون خود حقیقت بود!!!!

مرسی مریم جونم
منم ذوق داشتم ولی الآن خرکیفم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد