قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...
قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...

خاطره هایم


در همین نزدیکی ، کوچه باغی زیباست ، که در آن خاطره هایم پیداست

 

آسمانش آبی است ، جوی آبی جاریست و شقایق که در آن آفتابی است
من و تو ، کودک و دلبسته به هم ، دست ها بسته به هم ، چشم ها بسته به غم ،
غنچه ای می خندد ، شاخه ای می رقصد ، و زمان از گذر ثانیه ها جا می ماند ..
لحظه هایی زیباست ، خاطره یا رویاست ،
هرچه هست در نظر من یکتاست
قاب یک خاطره در آن پیداست ..


نظرات 1 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 28 خرداد 1393 ساعت 18:28 http://sooskesiah.blogsky.com

لـــــــــــــــــــــــــــــایـــــــــــکــــــــــــــ
عالی بود خانومی! دمت گرم...

khahesh mishe
ma k miaim pishe shoma shagerdi!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد