قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...
قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...

بوی ناب انسانیت

جدیدن با یکی آشنا شدم که خیلی دختر خوبیه

حسم بهش خیلی خوبه

من "ماهی" صداش میکنم

باهاش مشکلمو در میون گذاشتم...خیلی قشنگ راهنماییم کرد

حرفاش خیلی آرومم کرد

ماهی جونم خیلی خیلی خیلی مرسی

میدونی...مث بقیه سرزنشم نکرد...دعوام نکرد...منو درک کرد...فهمید احساسمو...چیزی که هیچ کس نفهمیده بود...

احساس کردم توی دنیا تنها نیستم...

احساس کردم همه مثل هم نیستن...

توی این چن وقته یه چیزیو خوب فهمیدم...اینکه هنوزم کسایی هستن که بدون هیچ توقع و چشم داشتی محبت میکنن...تو روزای سخت کنار آدم هستن...

توی این چن وقت گنج هایی پیدا کردم که بوی ناب انسانیت میدن...

آدمایی رو پیدا کردم که فکر میکردم دیگه فقط باید توی افسانه ها پیداشون کرد...دخترایی که خیلی جوانمردی به خرج میدن...پسرایی که توی دنیای نامردی مردونگی رو خیلی قشنگ به رخ میکشن...

فهمیدم هنوزم این جور آدما هستن...

آدمایی که بوی ناب انسانیت میدهند...

نظرات 3 + ارسال نظر
ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 21:57 http://mahisiyahekocholo.blogsky.com

خوشحالم که من رو مثل خواهرت دونستی و مشکلت رو باهام درمیون گذاشتی. از اعتمادی هم که بهم کردی بی نهایت ممنونم

منم از راهنمایی هایی که کردی بی نهایت ممنونم

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 21:55 http://mahisiyahekocholo.blogsky.com

سلام فاطمه ی عزییییییییزم

وای دختر ذوق مرگ شدم با خوندن این پستت.
خیلی خوشحالم که تونستم یه کوچولو آرومت کنم.
فدای تو بشم من. منم دوست دارم.

خوبی؟؟

فدات خواهری...
با داشتن همچین خواهری مگه میشه بد باشم؟!

خاتون چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 21:22 http://bakhtekhabaloodeman.blogsky.com

سلام.
چا عالی قدر این جور دوستهارو باید به شدت دونست.


حتمن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد