قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...
قروقاطی!...

قروقاطی!...

سکوتم تحفه رنجی پنهانی ست...

رشوه

خاطره ها را رشوه می دهم

به روز هایم تا از بی تو بودن

صدایشان در نیاید...!

دلم یک تو میخواهد

دلم یک در می خواهد که بازش کنم

و پشتش تو باشی ! 

ادامه مطلب ...

صبر سنگ

روز اول پیش خود گفتم

دیگرش هرگز نخواهم دید

روز دوم باز میگفتم

لیک با اندوه و با تردید

 

ادامه مطلب ...

پایان یا آغاز؟!


وقتی تنهایم گذاشت و رفت بهش گفتم : خط زدن بر من پایان من نیست...آغاز بی لیاقتی توست...

و تو رفتی و هنوز...


تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم 

ادامه مطلب ...

خاطره هایم


در همین نزدیکی ، کوچه باغی زیباست ، که در آن خاطره هایم پیداست

 

ادامه مطلب ...

دل


گاهی دلم برای خودم تنگ میشود...

گاهی دلم برای باور های گذشته ام تنگ میشود...

گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم میگیرد...

گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود

تا تنگ شود...

تا خسته شود...

تا بشکند...